آنيساآنيسا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

دختر ناز من،آنیسا

آنیسا و مدادهای رنگی

دختر ناز من آنیسا عاشق مداد رنگی و نقاشیه ، همیشه مداداش دستشه و همینکه می بینه من بیکارم یه کاغذ میاره و می گه :"ماما جوجو" "مامان گل " "مامان اگوش" یعنی خرگوش حالا اگه صدتا از ایناروهم براش بکشم بازم سیر نمیشه . تازگیاهم که شروع کرده به هنرنمایی روی دیوار ، در دستشویی و حمام ، در کمد ، یخچال و فریزر ، میز ، دست و پای من و خودش و ... ولی من از اون زرنگترم از این کاغذهای بزرگ گرفتم و می خوام بچسبونم روی دیوارهای خونه . ببینیم نتیجه میده یا نه ؟ ...
8 آبان 1390

آنیسا در کیش

از ٢٤ تا ٢٨ شهریور سه نفری یه سفر به جزیره کیش داشتیم خیلی بهمون خوش گذشت مخصوصا به دختر گلم . خلاصه سفر : روز بیست و سوم شهریور به مشهد رفتیم و شبو خونه ی عمه مریم خوابیدیم البته خودشون اسفراین بودن و کلید خونه رو به ما داده بودن ، فردا صبح بعد از صبحانه رفتیم به فرودگاه ، ساعت ١٢ پرواز داشتیم . چشمتون روز بد نبینه ، وقتی سوار هواپیما شدیم آنیسا شروع کرد به گریه کردن و بهانه گرفتن و نمی خواست رو صندلی بشینه خلاصه بعد از کلی گریه و زاری تا خود کیش آروم خوابید . هتلمون در کیش هتل هلیا بود که یه هتل ٤ستاره با امکانات خوب و تمیز بود . یه استراحت کردیم و نهار خوردیم و رفتیم بیرون هوا خیلی گرم و شرجی بود ولی آنیسا با اینکه خیس عرق بود تو خیاب...
8 آبان 1390
1